موسی (ع)وشب قدر

روایات متعددی درباره عظمت و ویژگی های شب های قدر به ما رسیده که هر کدام نکته ای از اسرار این شب را بازگو می کنند. در روایتی از پیامبر(ص)  بزرگی این شب در گفت و گوی میان حضرت موسی(ع) با خداوند عنوان شده است.

به گزارش خبرآنلاین به نقل از کتاب المراقبات، آیت الله آقا میرزا جواد آقا تبریزی در این کتاب می نویسد: 

« حضرت موسى(ع)  عرض کرد: خداى من، نزدیک شدن به تو را خواهانم، فرمود: نزدیکى من از آن کسى است که شب قدر بیدار شود.

عرض کرد: خداى من رحمت تو را خواهانم، فرمود: رحمت من از آن کسى است که در شب قدر به فقیرها رحم کند.

عرض کرد: خداى من جواز عبور از صراط را خواهانم، فرمود: آن براى کسى است که در شب قدر صدقه‏اى بدهد.

عرض کرد: خداى من از درختان بهشتى ‏خواهانم، فرمود: این مال کسى است که در شب قدر سبحان اللّه بگوید.

عرض کرد: خداى من رضایت تو را خواهانم، فرمود: رضایت من از آن کسى است که دو رکعت نماز در شب قدر بخواند.»






شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود

 فریاد بی صدا، غم دل بود و آه بود

دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او

صبح سفید هم چو دل شب سیاه بود

قدرراقدربدانیم

قدرراقدربدانیم

ای مولای من ، چون به گناهان خود مینگرم زار می نالم و چون به کرم و احسان بی پایان تو نظر میکنم طمع کرده و امیدوار میگردم.

پس اگر مرا عفو کنی رواست ، که تو بهترین مهربانی

و اگر عذاب کنی ستم نکرده ای (که من مستحق عذاب بوده ام ).....

ای خدای من اگر مرا ببخشی ، شایسته است ، زیرا که پیش از من چه بسیار از گنهکاران را

 عفو کرده ای.ای سید من حب دنیا را از دلم بیرون ببر و مرا بر گریه به حال خود یاری کن

که سخت عمرم را به تسویف و آرزوهای باطل از دست دادم و اینک به جایی رسیده ام که از خوبی و اصلاح نفس خود بکلی نا امیدم. پس از من بد حال و تبه روزگارتر کیست ؟؟؟

وای بر من اگر با چنین حالی به سوی قبرم منتقل شوم (قبری که برای استراحت خود آنرا مهیا نکرده ام )...

چرا نگریم ؟ در حالی که نمیدانم مسیرم تا کجاست و به کجا میروم و اکنون میبینم که نفس با من خدعه میکند و روزگار با من مکر میورزد، در حالی که پرنده مرگ بر سرم پر و بال گشوده است.

پس چرا نگریم ؟ می گریم بر آن حالتی که از قبرم خارج شده ام.

گریه میکنم برای تاریکی قبرم .گریه میکنم برای تنگی لحدم

گریه میکنم برای سؤالاتی که نکیر و منکر از من میپرسند.

گریه میکنم برای خروجم ازقبر ، در حالی که از قبر برهنه و خوار و ذلیل بیرون آمده و بار سنگین اعمالم را بر پشت گرفته ام .

گاهی به جانب راست خود می نگرم و گاهی به جانب چپ، در آن حال که خلایق هرکسی به کاری غیر از کار من مشغولند

سید من ، به عزت و جلالت قسم که اگر تو از من به خاطر گناهانم بازخواست کنی ، من هم  به عفو و بخششت از تو بازخواست خواهم کرد.

اگر از من به خاطر خواری و لئامتم بازخواست کنی ، من هم به خاطر کرم و بزرگواریت از تو بازخواست میکنم

و اگر به دوزخ واردم کنی اهل آتش را از محبتم به تو آگاه می سازم

ای خدای من اگر تو غیر از اولیا و اهل طاعتت  را نبخشایی ،پس گنهکاران به درگاه چه کسی تضرع و زاری کنند ؟؟؟....

ای خدای من اگر مرا در آتش ببری ، دشمنت یعنی شیطان شاد و خوشحال میشود  و اگر در بهشت واردم کنی پیغمبرت مسرور میشود و من به خدا قسم یقین دارم که تو سرور پیامبرت را از سرور شیطان بیشتر دوست داری....