نذر: پیمان؛ نذور (نذرها)، نُذُر (ترس)، نذیر (ترساننده)
نزر: کم شدن، نزار
نظر: نگاه؛ ناظر، انظار (نظرها)، نظیر (مانند)، مناظره، نظایر

باذل: بذل کننده؛ بذل (بخشش)، بذله (شوخی)، مبتذل (پیش پا افتاده)/ بذل: بخشش
مبتزل: شکافته شده بزل: شکافتن

عرض: پهنا، آشکار کردن؛ عریض (پهناور)، تعریض (پهن کردن)، عرض (شکایت)، عرایض (جمع عریضه)، عارض (چهره)، عارضه (بیماری)، معارض (مخالف)
ارض: زمین اریض (چاق)
ارز: ارزش عارظ: شایسته

غزا: جنگ؛ غازی (جنگجو)، مغزی (جنگ)، غزو (جنگ با دشمنان دین)، غزوه (جنگ های پیامبر (ص))
غذا: خوردنی؛ تغذیه، اغذیه
قضا: سرنوشت، قضاوت، به جا آوردن، حکم دادن؛ قضی (فرمان دادن)، قضیّه(کار)، مقتضی(مناسب)، اقتضا(مناسب بودن)

هایل: ترسناک
حایل: مانع

کحل: سرمه کشیدن
کهل: میان سالی؛ کهولت (پیری)، کاهل (تنبل)

اهتزاز: جنبیدن
احتزاز: بریدن

بهار: زمان شکوفه، فصل ربیع
بحار: جمع بحر، دریاها

مهجور: دور افتاده؛ هجر، هجران
محجور: منع شده،دیوانه

مناهی: چیزهای نهی شده؛/ نواهی (نهی شده ها)/ منهی (خبررسان)
مناحی: گریه آلود نواحی (اطراف)

حاوی: مشتمل؛ محتوا
هاوی: هوادار

مباهات: افتخار
مباحات: کارهای مشروع و روا